بوی ماه مهر که میآید، در دلم یاد میکنم از روزهایی که همراه کودکان دیگر خواندم: «بابا آب داد» و نوشتم: «آن مرد با اسب آمد». روزهایی که جدول ضرب حفظ میکردم. همان روزهای تکرار نشدنی که برای اولین بار جدول تناوبی را دیدم و کتاب فیزیک را ورق زدم. رشته علوم انسانی را انتخاب کردم، فلسفه بافتم و منطق خواندم.
بوی ماه مهر که میآید خیابانهای شهر پر میشود از چشمهای پرفروغی که پشت ویترین مغازها به دنبال جدیدترین لوازم التحریرمیگردند. هر کدام از این چشمها آرزویی دارد برای خودش و البته ترسی. آرزوهایی برای دکتر و خلبان و پرستارشدن و ترسهایی از جنس برآورده نشدن آرزوها، ترسهایی از جنس معلم، ناظم و به ویژه ترس از دوری مادر و ناشناختهای به نام مدرسه وقتی میخواهی برای اولین بار در همهمه همسالانت غرق شوی.
کودکان و مدرسه
به اعتقاد روانشناسان تربیتی هر یک از این ترسها به ویژه در کودکانی که برای اولین بار بودن در فضای مدرسه را تجربه میکنند، دلایلی دارد که پدرها و مادرها میتوانند با درک درست این دلایل، میزان اضطراب و نگرانی دانشآموزان خود را کمتر کنند.
اضطراب جدایی برای کودکانی که میخواهند اولین روز مدرسه را تجربه کنند، یکی از این دلایل است. معمولا مادران بچههایی که دچار اضطراب جدایی هستند شخصیتی افراطی، مضطرب، بیش ازحد حمایت کننده، مردد، حساس و عاطفی دارند که اضطراب خود را با بیان افکار منفی وعمل خود به بچهها منتقل میکنند و این درحالی است که بسیاری از کودکان به مادر، محیط خانه، خانواده یا هرتکیهگاه و پناهگاه دیگری وابستگی شدید دارند و سعی مادران برای وابسته کردن کودک به خود و نشان دادن واکنشهای عاطفی فقط موضوع را پیچیدهتر میکند.
از سوی دیگر ترس یا امتناع از مدرسه رفتن بیش از آنکه علت شخصیتی- عاطفی داشته باشد ناشی از یادگیری است. مادر یا پدری که در ارتباط با فرزندان خود مفاهیم یا نکتههای منفی از مدرسه، تنبیه و توبیخها و تجربههای ناخوشایند خود را از دوران تحصیل بیان میکنند و از دانشآموز خود میخواهند که مواظب رفتارش باشد، آگاهانه یا ناآگاهانه باعث ایجاد ترس از مدرسه در کودکشان میشوند.
توصیه هایی کاربردی برای پیشگیری از مشکلات کودکان در هنگام مدرسه رفتن
البته روانشناسان تربیتی برای پیشگیری از به وجود آمدن چنین مشکلاتی یا برطرف کردن آن توصیههایی دارند که آشنایی با آنها، خالی از لطف نیست.
اولین گام برای راهی کردن کودک به مدرسه کم کردن وابستگی اوست. والدین باید سعی کنند با استفاده از روشهای مناسب مانند گذاشتن کودک در خانه اقوام به مدت یکی دو ساعت در روز به صورت پراکنده یا بردن او به پارک وهمراه کردن او با سایر کودکان به تدریج وابستگی کودک را نسبت به خود کاهش دهند.
در این میان کودکانی که تجربه حضور در مهد کودک را دارند معمولا با مشکلات کمتری روبهرو میشوند.
نکته دیگر این است که والدین باید بدانند همانطور که ترساندن کودک از محیط مدرسه و معلم کار درستی نیست، کم اهمیت جلوه دادن ارزش تحصیل و کسب دانش نیز حتی در قالب طنز و شوخی به همان اندازه نادرست است. از اینرو والدین در معرفی مدرسه و محیط تازه به کودک باید رفتاری میانه و معتدل در پیش بگیرند.
این رفتار میانه را ایجاد آمادگی ذهنی درکودک مینامند که دومین گام در راهی کردن او به مدرسه است و در آن باید به گونهای رفتار شود که تا قبل از شروع سال تحصیلی ذهن او نسبت به مدرسه و معلم آماده شود. البته رفتار با کودک در این مرحله از حساسیت بالایی برخوردار است و والدین باید دقت داشته باشند که تنها حقایق را درباره مدرسه به کودک بگویند چرا که ممکن است تعریف غیرواقعی والدین از مدرسه در ذهن کودک تصوراتی را ایجاد کند که با واقعیت مطابقت ندارد و بعد از قرارگرفتن در موقعیت واقعی موجب دلسردی و زدگی از مدرسه شود.
در این مرحله به جای اینکه به کودک بگویید مدرسه جای خوبی است، به او خوش میگذرد و با بچههای خوبی آشنا میشود باید به او بگویید که چه زمانی به مدرسه میرود، درآنجا چه کار میکند و چه زمانی قرار است به دنبال او بروید. به این ترتیب کودک تصویر روشنتری از کل مسئله پیدا میکند.
والدین تحت هیچ شرایطی نباید کودک را در این مرحله فریب دهند. فراموش نکنید که به او بگویید در مدرسه چند ساعتی با آموزگار و سایر همشاگردیها تنها میماند و البته تاکید کنید که شما در پایان روز نزد او باز میگردید.
حتی میتوان به او گفت که ممکن است در یکی دو روز اول تنها باشد و به او خوش نگذرد، اما پس از چندی به مدرسه عادت خواهد کرد. در همین زمان میتوانید به او یادآوری کنید که ممکن است بعضی از کودکان گریه کنند. سعی کنید تمام حوادثی را که ممکن است در مدرسه برای او پیش بیاید برایش توضیح دهید تا چنانچه آن حوادث اتفاق افتاد، آمادگی داشته باشد.
گام بعدی میتواند ایجاد انگیزه در کودک باشد، در این مرحله والدین باید سعی کنند با علاقه و اشتیاق زیاد درباره آنچه که او در مدرسه خواهد آموخت مانند خواندن، نوشتن، حساب کردن، شمردن، نقاشی و ورزش کردن حرف بزنند. والدین میتوانند با کتاب خواندن برای کودک و هدیه دادن کتاب داستان به او علاقهاش را به یادگیری افزایش دهند. همچنین در این مرحله میتوان برای کودک الگوسازی کرد تا از این طریق به فراگیری خواندن و نوشتن و به دنبال آن رفتن به مدرسه تشویق شود.
البته روانشناسان تربیتی به اتفاق معتقد هستند اضطراب دانشآموزان در هر سن و هر مقطعی باید درک شود. کودکی که از رفتن به مدرسه اکراه دارد، با دور شدن از مادر دچار اضطراب میشود و ممکن است تصور کند که با فرستادنش به مدرسه، به زور از خانه بیرونش کردهاند، بنابراین درک این اضطراب از سوی والدین میتواند کمک بیشتری هم به آنها و هم به کودکشان کند.
دادن اعتماد به نفس نیز میتواند تا حد زیادی کودک را در پذیرش شرایط جدید یاری دهد. هر چند هستند کودکانی که نسبت به مدرسه رفتن اشتیاق دارند، اما همین کودکان در یکی دو روزاول شرایطی را تجربه میکنند که شاید چندان خوشایندشان نباشد، به این ترتیب حتی اگر فرزند خود را کاملا برای رفتن به مدرسه آماده کردهاید، باید بدانید که با وجود این آمادگیها باز هم این مسئله حادثه بسیار بزرگی در زندگی او به شمار میآید و باید به او فرصت دهید که شرایط جدیدش را بشناسد و بپذیرد.
دادن آگاهی و آموزش به کودک، نخستین مقدمه برای ایجاد اعتماد به نفس در اوست. پدرها و مادرها باید سعی کنند کودکشان را با نقاط ضعف و قوت خود آشنا و نسبت به آنچه که دراطراف او میگذرد و در شخصیت وسرنوشتش مؤثراست، آگاه کنند.
در این میان برخی واداشتنها نیز میتواند مؤثر باشد، گاهی لازم است با برنامه قبلی و البته با کمی چاشنی زیرکی، کودکتان را وادار کنید در میان جمع حضور یابد و در امور اجتماعی مشارکت کند، اظهار نظر و تصمیمگیری کند، خود را در عین زشتی یا زیبایی بپذیرد، سلامتی یا بیماری و کمال یا نقص خود را بدون احساس حقارت یا غرور درک کند، به تصمیم گرفتن درباره کارهای شخصی و مراقبت ازخود بپردازد و انتقاد پذیری و تحمل شنیدن عیبها و کوشش پس از انتقاد و واقعبینی در عین هدفگرایی را تجربه کند.
ایجاد عادات پسندیده و تقویت کودک در ایجاد اعتماد به نفس، به ویژه با شیوه عملی ضروری است. انجام کارهایی مانند ایجاد جرئت در کودک از راه تهییج او به صورتی که با علامت حمایت شما با شهامت و جسارت به پیش رود، تحسین و تقدیر از عملکرد ارزنده او و بیان موفقیتهای او نزد افرادی که مورد علاقه کودک هستند، دادن قوت قلب به او در موردی که خود را در بنبست میبیند، ایجاد روح ارزشمندی در او به صورتی که خود را دست کم نگیرد و از شخصیت خود آگاه باشد، باز کردن راههای جدید برای موفقیت او هنگامی که همه راهها را به روی خود بسته میبیند و اعلام رضایت از کاری که او خوب از عهده آن برآمده است تا ارزش خود را دریابد و با استحکام و استدلال به پیش رود، از جمله مواردی است که موجب تقویت روحیه اعتماد به نفس کودک میشود.
در کنار همه آنچه گفته شد یاد دادن برخی مهارتها همچون مهارت مدیریت زمان، برنامهریزی، نه گفتن و تصمیمگیری از آغازین روزهای دبستان به کودک کمک میکند تا در سالهای تحصیلی پیشرو با استفاده از آنها دوران موفقی را پشت سر بگذارد.
آیا مقاله بالا برای شما مفید بود؟
موضوعات مورد علاقه خود را به مجله آنلاین زیبای ایرانی پیشنهاد دهید؟